آقا پسرمنآقا پسرمن، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

شاهرگ زندگیمون...هم نفس مامان و بابا..

خدایا شکرت که من زنم

1393/2/31 22:54
نویسنده : مامان گل پسر
221 بازدید
اشتراک گذاری
  • سلااااااااااااااام..حال پسرم چطوره...مامان جون همین الان که دارم تایپ میکنم توام داری لگد میزنی.. قربوووون اون دستو پاهات و لگدات بشم من..نمیدونی چه حس خوبیه..قلب نمیدونم چرا همیشه ازاینکه چرا پسر نیستم ناراحت بودم..حتی تا اوایل حاملگی که به شدت حالم بدبود به حال مردا غبطه میخوردم.. اما از وقتی حالم خوب شده ولگدای  توی فسقلی رو حس کردم کلی حال کردم و خدارو شکر کردم که زنم و میتونم این لحظه هارو داشته باشم..فندق مامان دیگه چیزی به عید و سال نو نمونده.. این اولین عید    3نفره ی ماست به به..مامان و بابا هرسال عیدو میرفتن گردش اما امسااااااااال قضیه فرق میکنه..بلههه ما امسال یه مسافر کوچولو تو راه داریم که سلامتی ایشون از هر چیزی برامون مهم تره و ترجیحا در اولویت قرار داره..پس من و بابایی تو خونه میمونیم و منتظر مسافر کوچولومون میشیم تا از راه برسه و ایشاا..اگه خدا بخواد سال دیگه سه تایی باهم بریم سفر...3روز بیشترم به چارشنبه سوری نمونده.. البته ما تو این روز کار خاصی نمیکنیم که من الان به خاطر بارداریم نتونم انجامش بدم..فقط دور هم جمع میشیم و قاقا لیلی میخوریم و حرفای خوب خوب میزنیم..البته عموتون هم آتیش روشن میکنن هم ترقه و آتیش بازی میکنن..اما بابایی زیاد علاقه ای به این کارا نداره..منم زیاد پابند نیستم..فردا کلی کار دارم پسملی..باید آشپزخونه و مبلا رو تمیز کنم..اوه قول بده پسر خوبی باشه و اذیت نکنی و تکون بخوری که مامانی نگران نشه..منم قول میدم زیاد خودمو خسته نکنم تا شما اذیت نشی..خیلی دلم میخواد زودتر عید از راه برسه و هفت سین بچینمو با بابایی دورش بشینیم و برا سلامتی تو دعا کنیم..فرشته ی توچولوی من تو با اون دل کوچیکت از خدا بخواه صحیح و سالم برسونتت بغل مامانی..تنها خواسته م تو سال جدید همینه..اینکه سالم باشی و بیای بغلم..به امید خدا
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)